پارت های ۱۷۰تا۱۷۴

ساخت وبلاگ
 قدمی فاصله گرفتم و دامن لباسم را جمع کردم تا راحت تر قدم بردارم.پا تند کردم و وارد راهروی ورودی شدم.پله ی اول را بالارفتم؛ دستم از پشت کشیده شد.در پی کشیده شدن دستم؛ کامل به طرف عقب برگشتم که سینه به سینه ی کیا شدم.بااین که یک پله از من پایین تر بود، باز هم قدم به سرشانه اش می رسید.سوالی نگاهش کردم. انگشت اشاره اش را از جلوی باز مانتویم عبور داد و با پ پارت های ۱۷۰تا۱۷۴...
ما را در سایت پارت های ۱۷۰تا۱۷۴ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samanajafpoor-roman بازدید : 136 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1397 ساعت: 21:45

لبخند غیر ارادی که روی لبم شکل گرفته بود را پس زدم و گوشواره ام را روی میز انداختم.شب عجیبی بود!همه چیز را باهم داشت. غم؛ حسرت؛ دعوا؛ عشق...با به یاد آوردن دعوا؛ به سرعت چرخیدم و موبایلم را از کیفم بیرون کشیدم و شماره ی هومان را گرفتم.آهنگ پیشواز بی کلامش؛ مدام تکرار می شد و گویی می خواست به من بفهماند:« مخاطبت قصد پاسخ گویی ندارد.»لب برچیدم موبایل را میان د پارت های ۱۷۰تا۱۷۴...
ما را در سایت پارت های ۱۷۰تا۱۷۴ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samanajafpoor-roman بازدید : 158 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1397 ساعت: 21:45

 ***سبد خریدی که کاملاً پر شده بود را به دنبال خودم کشیدم و با ذهنی آشفته به سمت صندوق حرکت کردم.بعد از حساب کردن هزینه ی خریدهایم؛ کیسه های سنگین را به سختی برداشتم و به راه افتادم.صندوق عقب ماشین پدر را باز کردم و کیسه ها را داخل آن جا دادم.نفس نفس زنان درب صندوق را بستم و شالی که در مرز افتادن بود را روی سرم کشیدم.چهره ی آشنای هاله را دیدم که از کنار پارت های ۱۷۰تا۱۷۴...
ما را در سایت پارت های ۱۷۰تا۱۷۴ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samanajafpoor-roman بازدید : 73 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1397 ساعت: 21:45